درآمد اینترنتی

به سوی درآمدی در خور و قابل توجه

درآمد اینترنتی

به سوی درآمدی در خور و قابل توجه

چگونه فرهنگ ها را بشناسیم

چگونه فرهنگ ها را بشناسیم

اولین فردی که مطالعه بر روی فرهنگهای بازمینه بالا (HIGH CONTEXT CALTURE) و فرهنگهای با زمینه پایین (LOW CONTEXT CULTURE) را مطرح کرد هال(1976) بود که معتقد است فرهنگهای با زمینه بالا متکی به اشارات غیرکلامی هستند. در مقابل فرهنگهای با زمینه پایین به پیامهای واضح و روشن متکی هستند.

کلماتی که در فرهنگ با زمینه پایین استفاده می شود از بافت کمتری برخوردار است و واضح و روشن است، در انتقال پیام شفافیت وجود دارد و کلمات به دقت انتخاب می شوند تا مفاهیم را به درستی منتقل کنند و از ابهام اجتناب می شود. فرهنگهای آمریکای شمالی، استرالیا و اروپای غربی دارای چنین فرهنگی هستند.

در فرهنگهای با زمینه بالا شفافیت در انتقال پیام وجود ندارد، اعضا به علائم و اشارات متکی هستند و محیط خارجی وضعیت کلی و رفتار غیرکلامی، زمینه ایجاد ارتباطات هستنـد، فرهنگهای ژاپن، چیـن، اعراب دارای فرهنگ با زمینه بالا هستنـد(63, 2001Sanyal, ).

در فرهنگهای با زمینه پایین معانی که به کار برده می شود از زمینه کمتری برخوردار است و غالباً به صورت مکتوب است و در پیام ابهام وجود ندارد. در این فرهنگها بیشتر معانی به صورت کدهای تعریف شده است. ارتباطاتی که در این نوع فرهنگها وجود داردواضح و روشن است. در این نوع فرهنگها حالات غیرکلامی بیانهای کلامی را حمایت می کنند. در فرهنگهای با زمینه بالا معانی در محیط زمینه و وضعیت قرار دارد و معانی در یک شرایطی قابل درک است. در فرهنگهای با زمینه بالا علائم غیرکلامی خیلی مهم هستند. در این نوع فرهنگها جواب بله یا نه ممکن است ابهام آمیز باشد. در فرهنگهای با زمینه بالا، معانی به صورت کدهای تعریف شده نیست بلکه به صورت تعریف شده در درون فرد است و در افراد درونی شده است. در این نوع فرهنگها شنونده باید علائم زمینه را بفهمد تا معانی پیام را درک کند. بنابراین، در فرهنگ زمینه بالا، شخص تمایل دارد که حول یک نقطه صحبت کند و از شنونده انتظار دارد که منظورش را بفهمد. به طور کلی در فرهنگ با زمینه بالا بیشتر پیام و مسئولیت آن بر دوش شنونده است تا گوینده ولی در فرهنگهای با زمینه پاییـن مسئولیت ارائه پیام با گوینـده است که پیام را بـه طور کامل انتقال دهد. (1995Zaharna, )

رویکرد هال می تواند به تحقیقات هــاف استد (1991) که برروی فردگرایی و جمع گرایی صورت گرفت ارتباط داشته باشد. گدوکانست و تینگ تومی معتقدند که همه فرهنگهایی که هال باعنوان زمینه پایین نامگذاری کرده است فردگرا و همه فرهنگهایی که با زمینه بالا نامگذاری شده اند جمع گرا هستند(2003Knutson et al, ) .

باتوجه به تعریفی که از فرهنگهای بازمینه بالا و فرهنگهای زمینه پایین ارائه شد، هریک از عناصر فرهنگی، زمان، کلامی و غیرکلامی بودن، مستقیم و غیرمستقیم بودن، انجام دادن و بودن، خطی و غیرخطی بودن و فضا در قالب فرهنگهای بازمینه بالا و فرهنگهای با زمینه پایین مورد بررسی قرار می گیرد.

- 1- زمان

از نظر زمان فرهنگهای بازمینه بالا به عنوان فرهنگ چندبعدی (POLYCHRONIC) و فرهنگهای با زمینه پایین به عنوان فرهنگ یک بعدی MONOCHRONIC معرفی می شوند. در فرهنگهای چندبعدی، یک روش کاملاً ساختار یافته و مبتنی بر زمان برای زندگی وجود ندارد و یک روش منعطف و مبتنی بر روابط شخصی در زمانبندیها وجود دارد و در یک زمان ممکن است کارهای متفاوتی صورت بگیرد. در فرهنگهای چندبعدی دیرکردن و به تاخیر انداختن قرار ملاقات معقول است و وقت ملاقات به صورت تخمینی بیان می شود. بنابراین، در فرهنگهای چندبعدی شتاب و عجله در برخورد با مباحث بحث انگیز به عنوان یک کار نسنجیده تعبیر می شود و هرجا که ممکن است از آن اجتناب می شود. در فرهنگهای چندبعدی، در برنامه ریزی و حل مسئله به صورت غیررسمی عمل می کنند، و یک روش تقدیرگرایانه در حل مسئلـه به کار می برند(1999Loosmore et al, ). در فرهنگهای تک بعدی، فعالیتهای متفاوت به وضوح از هم متمایز شده اند مثل کار، استراحت و روی یک وظیفه خاص، در یک زمان مشخص متمرکز می شوند. در حالی که در فرهنگهای چندبعدی چنین نیست. به عنوان مثال، یک مدیر آمریکایی ممکن است که نیم ساعت وقت ملاقات به یک ارباب رجوع بدهد و تمام توجه خود را به آن معطوف کند و بلافاصله به سراغ ارباب رجوع دیگر برود. برخلاف آن یک وزیر کابینه از کشورهای مدیترانه ای محل مخصوص ملاقات در خارج از کار خود دارد که مردم در این محل منتظـر می مانند و این مقام دولتی ممکن است همزمان با چندنفر صحبت کند. (شرمرهون و دیگران،1379 ، 59). در فرهنگهای با زمینه بالا قراردادها به آسانی متوقف می شوند ولی در فرهنگهای با زمینه پایین یک ضرب الاجل خاصی در نظر گرفته می شود و برنامــه ریزی به طور جدی صورت می گیرد.

-2- کلامی بودن و غیرکلامی بودن

 در فرهنگهای با زمینه پــــایین غالباً از ارتباط کلامی استفاده می شود.
عنصر معنایی ارتباطات یک ابزار مهمی را فراهم می کند که می تواند سهم مهمی را در انتقال یک پیام داشته باشد. درسکی عنصر معنایی را به عنصر سکوت اطلاق می کند که از چهارطریق منتقل می شود: حرکات بدن، همجواری، زبان موازی. زبان شیئی. حرکات بدنی به اشارات، حرکا ت دست، و تماسهای چشم اشاره دارد. بعضی از این علائم جهانی و قابل درک هستند و بعضی از آنها به طور فرهنگی، خاص هستند. همجواری به نزدیکی افراد در طول ارتباطات اشاره دارد. احساس فضای شخصی از نظر فرهنگی استاندارد شده نیست و فرهنگها در یک پیوستار با تماس بالا یا تماس پایین تقسیم بندی می شوند. زبان موازی اشاره دارد به اینکه چگونه بعضی چیزها به جای محتوا گرفته می شود. تن، نوسان صدا و چگونگی گفتار مهم هستند. برای مثال در جوامع غربی مستقیماً به سراصل موضوع مـــی روند ولی عربها در صحبت کردن قبل از اینکه به موضوع اصلی بپردازند اول پیرامون آن صحبت می کنند. زبان شیئی
OBJECTIVE LANGUAGE به پیامهای انتقال یافته از طریق قیافه فرد، لباس و آرایش گفتــــــه می شود. به طور کلی در فرهنگهای با زمینه بالا بیشتر از علائم غیرکلامی استفاده می شود و دستها و حالات چهره، خیلی مهم هستنــد و سکوت می تواند نوعی ارتباط باشد ولی در فرهنگ با زمینه پایین بیشتر از ارتباط کلامـــی استفاده می شود و دستها به بیان گفتار کمک می کند و دامنه کمی برای سکوت وجود دارد(LOOSMORE ETAL 1999) .
-3- مستقیم و غیرمستقیم بودن

 ابعاد مستقیم و غیرمستقیم بودن به حدی که یک سخنگو نیاتش را از طریق ارتباطات آشکار می کند، اطلاق می گردد. سبک مستقیم به بیان روشن احساسات فرد، خواسته ها و نیازهای شخص گوینده اطلاق می شود. از طرف دیگر سبک غیرمستقیم به پیامهای گفتاری که نیات واقعی گوینده و خواسته ها و نیازهای او پنهـــــان می شود، اطلاق می شود(2002Nelson et al, ) .

لوین بیان می کند که در فرهنگهای آمریکایی بیشتر ارتباطات آنها مستقیم و روشن است و شواهدی برای مستقیم بودن، در زبان آمریکایی وجود دارد مانند بگو منظور شما چیست یا حاشیه نرو و یا برو سر اصل مطلب. لوین همچنین بیان می کند که در سبک مستقیم تلاش می شود که به دقت حقایق، روشها، یا انتظارات بیان شود و از صحبتهای احساسی و بیانهای حدسی اجتناب می شود. برعکس، ارتباطات غیر مستقیم از بار احساسی زیــادی برخورداراست(ZAHARNA 1995). در سبک مستقیم پیام دارای سادگی است و ساده بودن پیام ارزشمند است ولی در سبک غیرمستقیم تزئینات در پیام ارزشمند است(2001Sanyal, ) .

-4- فضا

 نحوه استفاده از فضا در فرهنگهای مختلف متفاوت است. فضای شخصی، چون حبابی اطراف افراد را می پوشاند و اندازه مطلوب این حباب در فرهنگهای مختلف متفاوت است. وقتی دیگران به فضای شخصی فرد هجوم می آورند یا آن را تنگ می کنند ناراحت می شود اما وقتی هم که اطرافیان فرد خیلی دور هستند و ارتباط با آنها مشکل است باز هم احساس ناراحتی می کند. یک عرب سعودی در ملاقات با مدیر کانادایی وقتی راحت است که به او نزدیک شود اما کانادایی سعی می کند فاصله خود را بیشتر کند. (شرمرهون و دیگران، 1379). به طور کلی در فرهنگهای با زمینه بالا افراد ترجیح می دهند که فضای شخصی کمتری داشته باشند و بیشتر فاصله گروهی را ترجیح می دهند ولی در فرهنگ بازمینه پایین افراد دوست دارند که فضای شخصی مخصوصی داشته باشند(SANYAL 2001) .

-5- انجام دادن و بودن

یکی از وجوه تمایزی که از طرف کلاک هان و استرادبک (1961) پیشنهاد شده است تاکید بر فعالیت و تاکید بربودن یا شدن است. گرایش به فعالیت یعنی اینکه فعالیتهایی که انجام می شود قابل اندازه گیری است که استوارت گرایش به فعالیت را انجام دادن می نامد.

فرهنگهای انجام دادن، ویژگی فرهنگهای با زمینه پایین است که بر موفقیت و دستیابی به موفقیت تاکید دارند و تمایل به انجام دادن در بیانات و گفتاری این نوع فرهنگ وجود دارد. ویژگی مهمی که به گرایش به انجام دادن ارتباط برقرار می کند این است که در انجام دادن کلمه ها باید با فعالیتها و اعمال منطبق باشد و باید از بیانات سمبلیک خودداری شود.
عکس فرهنگ انجام دادن، فرهنگ بودن است که در فرهنگهایی مثل عرب، چین، ژاپن وجود دارد. اوکاب فرهنگ انجام دادن آمریکایی را با فرهنگ بودن ژاپنی مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده که در ژاپن موفقیت مهم نیست، چیزی که در آنجا بــــــدان اهمیت می دهند، سن، موقعیت خانوادگی و مقام است. فردی که به فرهنگ بودن تعلق دارد او چه کسی است برای او بیشتر اهمیت دارد تا اینکه بگویند او چه کاری انجام می دهد(1995
Zaharna, ).

آگاهی از نوع فعالیت فرهنگی و جهتی که جامعه در پیش رو داردمی تواند دیدگاهی عمیق درباره شیوه کار افراد و گذرانیدن وقت بیکاری به دست دهد و می توان بدان وسیله مشخص کرد که افراد این جوامع چگونه تصمیم می گیرند و برای دادن پاداش از چه شاخصهایی استفاده می کنند. برای مثال، در فرهنگهایی که جنبه بودن مطرح است، تصمیمات جنبه احساساتی دارند و برعکس در فرهنگهایی که به عمل و کار تاکید می شود به هنگام تصمیم گیری مسئله فردگرایی مطرح است (رابینز، 1378) .

-6- خطی بودن و غیرخطی بودن

 الگوی فرهنگی خطی بودن که جزو فرهنگ با زمینه پایین است بر آغاز و پایان حوادث هدفمند تاکید می کند. خطی بودن روی کارهای منفرد تاکید دارد یعنی اینکه کارها یکی پس از دیگری انجام شود. در روش خطی کارها به صـــورت پله پله انجام می شود یعنی ابتدا روی یک کــــار متمرکز می شوند و بعد از اتمام آن به سراغ کار دیگری می روند ولی در غیرخطی، کارها به صورت همزمان انجام می شود. در فرهنگهای غیرخطی روی موضوعهای چندگانه توجه می گردد که به صورت واژه های شفاهی بیان می شود، در فرهنگ غیرخطی افراد بیشتر روی تصاویر فکر می کنند تا کلمات1995Zaharna, ).

چگونه فرهنگ ها را بشناسیم

چگونه فرهنگ ها را بشناسیم

اولین فردی که مطالعه بر روی فرهنگهای بازمینه بالا (HIGH CONTEXT CALTURE) و فرهنگهای با زمینه پایین (LOW CONTEXT CULTURE) را مطرح کرد هال(1976) بود که معتقد است فرهنگهای با زمینه بالا متکی به اشارات غیرکلامی هستند. در مقابل فرهنگهای با زمینه پایین به پیامهای واضح و روشن متکی هستند.

کلماتی که در فرهنگ با زمینه پایین استفاده می شود از بافت کمتری برخوردار است و واضح و روشن است، در انتقال پیام شفافیت وجود دارد و کلمات به دقت انتخاب می شوند تا مفاهیم را به درستی منتقل کنند و از ابهام اجتناب می شود. فرهنگهای آمریکای شمالی، استرالیا و اروپای غربی دارای چنین فرهنگی هستند.

در فرهنگهای با زمینه بالا شفافیت در انتقال پیام وجود ندارد، اعضا به علائم و اشارات متکی هستند و محیط خارجی وضعیت کلی و رفتار غیرکلامی، زمینه ایجاد ارتباطات هستنـد، فرهنگهای ژاپن، چیـن، اعراب دارای فرهنگ با زمینه بالا هستنـد(63, 2001Sanyal, ).

در فرهنگهای با زمینه پایین معانی که به کار برده می شود از زمینه کمتری برخوردار است و غالباً به صورت مکتوب است و در پیام ابهام وجود ندارد. در این فرهنگها بیشتر معانی به صورت کدهای تعریف شده است. ارتباطاتی که در این نوع فرهنگها وجود داردواضح و روشن است. در این نوع فرهنگها حالات غیرکلامی بیانهای کلامی را حمایت می کنند. در فرهنگهای با زمینه بالا معانی در محیط زمینه و وضعیت قرار دارد و معانی در یک شرایطی قابل درک است. در فرهنگهای با زمینه بالا علائم غیرکلامی خیلی مهم هستند. در این نوع فرهنگها جواب بله یا نه ممکن است ابهام آمیز باشد. در فرهنگهای با زمینه بالا، معانی به صورت کدهای تعریف شده نیست بلکه به صورت تعریف شده در درون فرد است و در افراد درونی شده است. در این نوع فرهنگها شنونده باید علائم زمینه را بفهمد تا معانی پیام را درک کند. بنابراین، در فرهنگ زمینه بالا، شخص تمایل دارد که حول یک نقطه صحبت کند و از شنونده انتظار دارد که منظورش را بفهمد. به طور کلی در فرهنگ با زمینه بالا بیشتر پیام و مسئولیت آن بر دوش شنونده است تا گوینده ولی در فرهنگهای با زمینه پاییـن مسئولیت ارائه پیام با گوینـده است که پیام را بـه طور کامل انتقال دهد. (1995Zaharna, )

رویکرد هال می تواند به تحقیقات هــاف استد (1991) که برروی فردگرایی و جمع گرایی صورت گرفت ارتباط داشته باشد. گدوکانست و تینگ تومی معتقدند که همه فرهنگهایی که هال باعنوان زمینه پایین نامگذاری کرده است فردگرا و همه فرهنگهایی که با زمینه بالا نامگذاری شده اند جمع گرا هستند(2003Knutson et al, ) .

باتوجه به تعریفی که از فرهنگهای بازمینه بالا و فرهنگهای زمینه پایین ارائه شد، هریک از عناصر فرهنگی، زمان، کلامی و غیرکلامی بودن، مستقیم و غیرمستقیم بودن، انجام دادن و بودن، خطی و غیرخطی بودن و فضا در قالب فرهنگهای بازمینه بالا و فرهنگهای با زمینه پایین مورد بررسی قرار می گیرد.

- 1- زمان

از نظر زمان فرهنگهای بازمینه بالا به عنوان فرهنگ چندبعدی (POLYCHRONIC) و فرهنگهای با زمینه پایین به عنوان فرهنگ یک بعدی MONOCHRONIC معرفی می شوند. در فرهنگهای چندبعدی، یک روش کاملاً ساختار یافته و مبتنی بر زمان برای زندگی وجود ندارد و یک روش منعطف و مبتنی بر روابط شخصی در زمانبندیها وجود دارد و در یک زمان ممکن است کارهای متفاوتی صورت بگیرد. در فرهنگهای چندبعدی دیرکردن و به تاخیر انداختن قرار ملاقات معقول است و وقت ملاقات به صورت تخمینی بیان می شود. بنابراین، در فرهنگهای چندبعدی شتاب و عجله در برخورد با مباحث بحث انگیز به عنوان یک کار نسنجیده تعبیر می شود و هرجا که ممکن است از آن اجتناب می شود. در فرهنگهای چندبعدی، در برنامه ریزی و حل مسئله به صورت غیررسمی عمل می کنند، و یک روش تقدیرگرایانه در حل مسئلـه به کار می برند(1999Loosmore et al, ). در فرهنگهای تک بعدی، فعالیتهای متفاوت به وضوح از هم متمایز شده اند مثل کار، استراحت و روی یک وظیفه خاص، در یک زمان مشخص متمرکز می شوند. در حالی که در فرهنگهای چندبعدی چنین نیست. به عنوان مثال، یک مدیر آمریکایی ممکن است که نیم ساعت وقت ملاقات به یک ارباب رجوع بدهد و تمام توجه خود را به آن معطوف کند و بلافاصله به سراغ ارباب رجوع دیگر برود. برخلاف آن یک وزیر کابینه از کشورهای مدیترانه ای محل مخصوص ملاقات در خارج از کار خود دارد که مردم در این محل منتظـر می مانند و این مقام دولتی ممکن است همزمان با چندنفر صحبت کند. (شرمرهون و دیگران،1379 ، 59). در فرهنگهای با زمینه بالا قراردادها به آسانی متوقف می شوند ولی در فرهنگهای با زمینه پایین یک ضرب الاجل خاصی در نظر گرفته می شود و برنامــه ریزی به طور جدی صورت می گیرد.

-2- کلامی بودن و غیرکلامی بودن

 در فرهنگهای با زمینه پــــایین غالباً از ارتباط کلامی استفاده می شود.
عنصر معنایی ارتباطات یک ابزار مهمی را فراهم می کند که می تواند سهم مهمی را در انتقال یک پیام داشته باشد. درسکی عنصر معنایی را به عنصر سکوت اطلاق می کند که از چهارطریق منتقل می شود: حرکات بدن، همجواری، زبان موازی. زبان شیئی. حرکات بدنی به اشارات، حرکا ت دست، و تماسهای چشم اشاره دارد. بعضی از این علائم جهانی و قابل درک هستند و بعضی از آنها به طور فرهنگی، خاص هستند. همجواری به نزدیکی افراد در طول ارتباطات اشاره دارد. احساس فضای شخصی از نظر فرهنگی استاندارد شده نیست و فرهنگها در یک پیوستار با تماس بالا یا تماس پایین تقسیم بندی می شوند. زبان موازی اشاره دارد به اینکه چگونه بعضی چیزها به جای محتوا گرفته می شود. تن، نوسان صدا و چگونگی گفتار مهم هستند. برای مثال در جوامع غربی مستقیماً به سراصل موضوع مـــی روند ولی عربها در صحبت کردن قبل از اینکه به موضوع اصلی بپردازند اول پیرامون آن صحبت می کنند. زبان شیئی
OBJECTIVE LANGUAGE به پیامهای انتقال یافته از طریق قیافه فرد، لباس و آرایش گفتــــــه می شود. به طور کلی در فرهنگهای با زمینه بالا بیشتر از علائم غیرکلامی استفاده می شود و دستها و حالات چهره، خیلی مهم هستنــد و سکوت می تواند نوعی ارتباط باشد ولی در فرهنگ با زمینه پایین بیشتر از ارتباط کلامـــی استفاده می شود و دستها به بیان گفتار کمک می کند و دامنه کمی برای سکوت وجود دارد(LOOSMORE ETAL 1999) .
-3- مستقیم و غیرمستقیم بودن

 ابعاد مستقیم و غیرمستقیم بودن به حدی که یک سخنگو نیاتش را از طریق ارتباطات آشکار می کند، اطلاق می گردد. سبک مستقیم به بیان روشن احساسات فرد، خواسته ها و نیازهای شخص گوینده اطلاق می شود. از طرف دیگر سبک غیرمستقیم به پیامهای گفتاری که نیات واقعی گوینده و خواسته ها و نیازهای او پنهـــــان می شود، اطلاق می شود(2002Nelson et al, ) .

لوین بیان می کند که در فرهنگهای آمریکایی بیشتر ارتباطات آنها مستقیم و روشن است و شواهدی برای مستقیم بودن، در زبان آمریکایی وجود دارد مانند بگو منظور شما چیست یا حاشیه نرو و یا برو سر اصل مطلب. لوین همچنین بیان می کند که در سبک مستقیم تلاش می شود که به دقت حقایق، روشها، یا انتظارات بیان شود و از صحبتهای احساسی و بیانهای حدسی اجتناب می شود. برعکس، ارتباطات غیر مستقیم از بار احساسی زیــادی برخورداراست(ZAHARNA 1995). در سبک مستقیم پیام دارای سادگی است و ساده بودن پیام ارزشمند است ولی در سبک غیرمستقیم تزئینات در پیام ارزشمند است(2001Sanyal, ) .

-4- فضا

 نحوه استفاده از فضا در فرهنگهای مختلف متفاوت است. فضای شخصی، چون حبابی اطراف افراد را می پوشاند و اندازه مطلوب این حباب در فرهنگهای مختلف متفاوت است. وقتی دیگران به فضای شخصی فرد هجوم می آورند یا آن را تنگ می کنند ناراحت می شود اما وقتی هم که اطرافیان فرد خیلی دور هستند و ارتباط با آنها مشکل است باز هم احساس ناراحتی می کند. یک عرب سعودی در ملاقات با مدیر کانادایی وقتی راحت است که به او نزدیک شود اما کانادایی سعی می کند فاصله خود را بیشتر کند. (شرمرهون و دیگران، 1379). به طور کلی در فرهنگهای با زمینه بالا افراد ترجیح می دهند که فضای شخصی کمتری داشته باشند و بیشتر فاصله گروهی را ترجیح می دهند ولی در فرهنگ بازمینه پایین افراد دوست دارند که فضای شخصی مخصوصی داشته باشند(SANYAL 2001) .

-5- انجام دادن و بودن

یکی از وجوه تمایزی که از طرف کلاک هان و استرادبک (1961) پیشنهاد شده است تاکید بر فعالیت و تاکید بربودن یا شدن است. گرایش به فعالیت یعنی اینکه فعالیتهایی که انجام می شود قابل اندازه گیری است که استوارت گرایش به فعالیت را انجام دادن می نامد.

فرهنگهای انجام دادن، ویژگی فرهنگهای با زمینه پایین است که بر موفقیت و دستیابی به موفقیت تاکید دارند و تمایل به انجام دادن در بیانات و گفتاری این نوع فرهنگ وجود دارد. ویژگی مهمی که به گرایش به انجام دادن ارتباط برقرار می کند این است که در انجام دادن کلمه ها باید با فعالیتها و اعمال منطبق باشد و باید از بیانات سمبلیک خودداری شود.
عکس فرهنگ انجام دادن، فرهنگ بودن است که در فرهنگهایی مثل عرب، چین، ژاپن وجود دارد. اوکاب فرهنگ انجام دادن آمریکایی را با فرهنگ بودن ژاپنی مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده که در ژاپن موفقیت مهم نیست، چیزی که در آنجا بــــــدان اهمیت می دهند، سن، موقعیت خانوادگی و مقام است. فردی که به فرهنگ بودن تعلق دارد او چه کسی است برای او بیشتر اهمیت دارد تا اینکه بگویند او چه کاری انجام می دهد(1995
Zaharna, ).

آگاهی از نوع فعالیت فرهنگی و جهتی که جامعه در پیش رو داردمی تواند دیدگاهی عمیق درباره شیوه کار افراد و گذرانیدن وقت بیکاری به دست دهد و می توان بدان وسیله مشخص کرد که افراد این جوامع چگونه تصمیم می گیرند و برای دادن پاداش از چه شاخصهایی استفاده می کنند. برای مثال، در فرهنگهایی که جنبه بودن مطرح است، تصمیمات جنبه احساساتی دارند و برعکس در فرهنگهایی که به عمل و کار تاکید می شود به هنگام تصمیم گیری مسئله فردگرایی مطرح است (رابینز، 1378) .

-6- خطی بودن و غیرخطی بودن

 الگوی فرهنگی خطی بودن که جزو فرهنگ با زمینه پایین است بر آغاز و پایان حوادث هدفمند تاکید می کند. خطی بودن روی کارهای منفرد تاکید دارد یعنی اینکه کارها یکی پس از دیگری انجام شود. در روش خطی کارها به صـــورت پله پله انجام می شود یعنی ابتدا روی یک کــــار متمرکز می شوند و بعد از اتمام آن به سراغ کار دیگری می روند ولی در غیرخطی، کارها به صورت همزمان انجام می شود. در فرهنگهای غیرخطی روی موضوعهای چندگانه توجه می گردد که به صورت واژه های شفاهی بیان می شود، در فرهنگ غیرخطی افراد بیشتر روی تصاویر فکر می کنند تا کلمات1995Zaharna, ).

اهمیت مذاکرات فروش در تجارت بین الملل

- اهمیت مذاکرات فروش در تجارت بین الملل

شرکتهای جهانی به طور فزاینده ای به اثر بخشی مذاکرات تجاری برای بقا و رشدشان وابسته هستند. در جستجوی فرصتهایی در بازارهای جهانی، مدیران به میزان قابل ملاحظه ای درگیر مذاکرات تجاری بین المللی شده‌اند. به طوری که مذاکرات بین المللی یکی از چالش برانگیزترین وظایف تجاری شده و مدیران بیش از 50 درصد زمان خود را در این راه صرف می کنند(236, 2003Reynolds et al).

          هدف نهایی مذاکرات بازاریابی پیشبرد فروش است و پیشبرد فروش در بسیاری از متون بازاریابی به نام ارتباطات بازاریابی خوانده شده است. بدین معنا که مذاکره کردن یک فعالیت ارتباطی است و ارتباط به معنی رساندن، اثر گذاردن و دریافت پاسخ می باشد و ناگفته پیداست که در یک فعالیت ارتباطی نباید با روحیات، اخلاقیات، اعتقادات و ضوابط طرف مقابل با سختی و خشونت برخورد نمود. ضمناً ملایمت بیش از حد و امتیاز دادن غیر عادی نیز موفقیت بنگاه را به خطر می اندازد. بنابراین بهتر است که با روش منطقی و اصولی، مذاکرات را آغاز و اداره کرد و پس از دستیابی به نتیجه مطلوب خاتمه داد(بلوریان تهرانی، 1378).

همانطور که بازارها، رقابت و سازمانها جهانی می شوند، تجار، سیاست مداران و مصرف کنندگانی که این نهادها را تشکیل می دهند نیز مجبور به کنش متقابل، هدایت، مذاکره و تفاهم با مردم فرهنگهای دیگر می شوند. کارکردن با مردمی که ارزشها و باورهایشان به خاطر زبان و سنن، متفاوت از شما است می تواند موجب کج فهمیها و حتی شکستهای تجاری پر هزینه ای شود. به همین روی تجربه های گران بهایی ، مدیران و سیاست مداران را آگاه ساخته است که تجارت و سیاست دو امر مجزا نبوده و سیطره عقلی فعالیت از باورها و ارزشهای فرهنگی خاص یک جامعه جدا است. تمامی رفتارهای اجتماعی در زمینه خاصی تحقق یافته و عمیقاً با ارزشها و باورها در ارتباط هستند. این امر بدین معنا است که سوء مدیریت تفاوتهای فرهنگی از ریسک های بالایی برخوردار است.

غفلت یا هدایت غلط این تفاوتها می‌تواند به معنای ناتوانی در حفظ و برانگیزش کارکنان، تعبیر نادرست از قابلیت اتحاد بین المللی مرزی، اشتباهات اجتناب‌ناپذیر در بازاریابی و عدم توفیق در ایجاد منابع پایدار مزیتهای رقابتی باشد. سوء مدیریت در تفاوتهای فرهنگی ممکن است، سایر سازمانها و مدیران موفق را نیز در فعالیتهای میان فرهنگی با بن بست و عدم کارایی مواجه سازد. ولی زمانی که تفاوتهای فرهنگی با موفقیت مدیریت شوند، می‌تواند منجر به عملیات تجاری خلاق، آموزش بهتر و سریع تر در سازمانها و ایجاد منابع پایدار مــــزیتهای رقابتی شود ( هوکلین، 1377، 51).

تجارت بین الملل سهم مهمی در افزایش و رشد تجارت جهانی را در بر داشته است. شرکتهای فعال در تجارت بین المللی با توجه به مرزهای فرهنگی و ملی گوناگونی که با آن روبرو هستند باید با شیوه های مختلف معاملات فروش و مذاکرات تجاری آشنا باشند. این به مفهوم آن است که مذاکره کنندگان با افرادی با فرهنگهای متفاوت در تعامل بوده و برای موفقیت در امر مذاکرات باید قادر باشند سبکهای مذاکره متفاوتی را با توجه با موقعیت ارایه کنند(10, 1998Simintiran & Thomas, ).

موانع دست یابی به توافقات موفقیت آمیز در مذاکرات تجاری میان فرهنگی، بیشتر موانع فرهنگی است تا اقتصادی یا قانونی. در چنین مواقعی، طرفین مذاکره بر مبنای پیش زمینه های قومی و نژادی و تجربیات خود طرف مقابل را درک کرده و اغلب نیز طرفین علت اینکه چرا مذاکرات با شکست مواجه شده است را نمی فهمند. این مطلب بیانگر فقدان آگاهی و اطلاع از فرهنگ و توقعات عجیب و غیر طبیعی طرف دیگر است که به عنوان مانعی در مذاکرات موثر و کارآمد با افرادی از فرهنگهای دیگر قلمداد می شود. موفقیت در مذاکرات میان فرهنگی بستگی به توان دیدن مسائل از منظر و دیدگاه دیگر افراد حاضر در مذاکره و درک ارزشهای فرهنگی و پیش زمینه های آنها دارد(19, 1995Gulbro & Herbigs,).

با توجه به اینکه امروزه مذاکرات بین المللی یکی از مهمترین و ضروری ترین مهارتها در هر شکل از تجارت بین المللی به شمار می رود و از طرف دیگر با توجه به رشد چشم گیر تجارت بین الملل در سطح جهانی، توانایی و مهارت در مذاکرات فروش بین المللی از اهمیت ویژه ای برخوردار شده و به عنوان یک مزیت مهم به شمار می آید(10, 1998Simintiran & Thomas, ).

بیشتر فروشهای تجاری با مهارتهای مذاکره پیوند خورده اند. طرفین درگیر معامله نیاز به توافق در خصوص قیمت و دیگر مسایل مرتبط با فروش دارند. بازاریابی، وابسته به فعالیتهای مبادله و همچنین روشی است که در آن مبادله صورت می پذیرد. در مذاکره دو یا چند موجودیت برای دستیابی به توافقی با یکدیگر پیوند می خورند. اگرچه قیمت یکی از مواردی است که بیشتر مورد مذاکره قرار می گیرد ولی موارد دیگری از قبیل زمان اتمام قرارداد، کیفیت کالاها و خدمات پیشنهادی، حجم خرید، مسئولیت و تعهدات مالی، ریسک، ارتقا و ایمنی محصول نیز از دیگر موارد مذاکره هستند. بازاریابانی که در موقعیت مذاکره و چانه زنی قرار می گیرند برای اینکه عملکرد اثر بخش و موثری داشته باشند نیازمند ویژگی و مهارتهای خاصی هستند. مهمترین این مهارتها عبارتند از: مهارت برنامه ریزی و آگاهی در خصوص ماهیت و موضوع مورد مذاکره، توانایی صحیح و سریع در شرایط تحت فشار و نامطمئن، مهارت گوش دادن موثر، قضاوت و هوش عمومی، درستی و صداقت، توانایی ترغیب کردن دیگران و شکیبایی (2000 , Kotler).

هیچ چیز غیرممکن نیست

هیچ چیز غیرممکن نیست

در هفتة قبل ( اکتبر 2007 میلادی ) جایزه 100 میلیون کرون سوئدی نوبل پزشکی به یک تیم سه نفره پزشکی به خاطر تحقیقات آنها در ایجاد اصلاحات ژنتیکی از طریق سلولهای جنینی در موش های آزمایشگاهی اعطا شد یکی از این سه نفر داستان زندگی جالب ، شنیدنی و آموزنده ای دارد . دکتر ماریو کاپچی ایتالیائی تبار در سال 1937 میلادی در ورونا به دنیا آمد و در حال حاضر 70 سال سن دارد او معتقد است با کار مداوم و پیمودن راه علم می توان راهی برای پایان بخشیدن به تمام سختی ها پیدا کرد . با شنیدن داستان کودکی او به واقعیت این مطلب پی خواهیم برد .

بعد از شروع جنگ جهانی دوم ، گشتاپو مادرش را به خاطر مخالفت با استبداد دستگیر و به اردوگاه زندانیان سیاسی در داخائو فرستاد در آن زمان تنها 5/3 سال داشت .

وی حدود یکسال تحت سرپرستی یک خانواده کشاورز در ایتالیا بود اما با تمام شدن پولهایی که مادرش به آن خانواده داده بود در خیابانها رها شد این روند تا 9 سالگی ماریو ادامه داشت .

ماریو در مصاحبه دانشگاه یوتا در سال 1997 جزئیات دلخراش و تلخ بیشتری از زندگی خود را بیان کرده است . ماریو می گوید : گاهی در خیابانها زندگی می کردم ، گاهی به دسته های سایر کودکان بی خانمان می پیوستم و گاهی در یتیم خانه بسر می بردم اما بیشتر وقت ها گرسنه بودم .

ـ بالاخره ماریو به علت سوء تغذیه در بیمارستان بستری شد و در این زمان که جنگ جهانی دوم تمام شده بود و مادر ماریو نیز از زندان آزاد شده بود پس از یکسال جستجو سرانجام توانست ماریو را در بیمارستان پیدا کند . ( 6 اکتبر 1946 )

ـ مادر و فرزند هر دو راهی آمریکا شدند . ماریو می گوید : خیلی خوش شانس بودم که دایی ام در آمریکا زندگی می کرد و او یک فیزیکدان عالی بود . این موقعیت ، من را به سوی علم کشاند ابتدا آموختن فیزیک را آغاز کردم و بعدها به زیست شناسی روی آوردم .

نتیجه اینکه :

          اولاً هیچگاه نباید ناامید شد . ماریو در بهترین سال های طلائی زندگی خود ، در بدترین شرایط زندگی کرده و کارتن خوابی ، گرسنگی ، یتیم خانه و همنشینی با کودکان خیابانی و خیلی مسائل جانبی دیگر را دیده و لمس کرده است اما ناامید نشده است . چون خود می گوید : وقتی مادرم مرا پیدا کرد موضوع مثل یک معجزه بود ، ثانیاً بهرحال این امکان وجود دارد که روزنه ای برای رهایی از وضعیت اسفبار و ناخوشایند موجود ، ایجاد و همه چیز از این رو به آن رو شود و ورق برگردد و در همیشه روی یک پاشنه نچرخد . این وضعیت ایجاد شده برای ماریو برای هرکس دیگری نیز ممکن است اتفاق بیفتد بالاخص اینکه با آموزه های دینی و مذهبی قوی همراه و همسو شود .

سوم اینکه هیچ چیز غیرممکن نیست . چه کسی فکر می کرد ماریو کودک خیابان گرد روزی برنده جایزه نوبل پزشکی می شود . چه کسی فکر می کرد این کودک کارتن خواب ، روزی در مبلغ 100 میلیون کرون سوئد سهیم خواهد شد و نه تنها جایزه مذکور بلکه سایر موفقیت های علمی وی آیا قابل پیش بینی بود .

چهارمین نکته اینکه از فرصت ها و موقعیت ها به خوبی استفاده کنیم . ماریو حدود 11 سال داشته است که تازه با مدرسه آشنا می شود و به گفته خودش حتی یک کلمه انگلیسی هم نمی دانسته در این حالت با دایی خود مواجه می شود که درعصر خود ، عالمی بوده و می تواند از این موقعیت راه علم را انتخاب کند .

و پنجمین و آخرین نکته اینکه سختی ها و مشقت ها در سازندگی و بالندگی انسان نقش دارد .
بی تفاوت از این سختی ها عبور نکنیم زمین و زمان را لعن نکنیم . ماریو که الان در سن 70 سالکی استاد برجسته زیست شناسی و ژنتیک انسانی در دانشگاه یوتا می باشد . معتقد است زندگی خیابانی به سرسختی او به عنوان یک دانشمند کمک کرده است . والسلام

ساعد امین جعفری

7/8/م/2

اصطلاحات مربوط به کیفیت:

اصطلاحات مربوط به کیفیت:

کیفیت: به مجموعه ویژگی های یک مقوله (خدمت یا محصول) که در توانایی آن برای تامین نیازهای تصریح شده یا تلویحی مشتری موثر واقع شود کیفیت گفته می شود

انطباق : بر آورده کردن نیازهای مشخص شده را انطباق گویند

عدم انطباق: به بر آورده نشدن یک نیازمندی مشخص شده را عدم انطباق می گویند

خط مشی کیفیت:مقاصد و جهت گیری های کلی یک سازمان در رابطه با کیفیت که رسما بوسیله مدیریت ارشد اعلام شده باشد را , خط مشی کیفیت گویند.

طرحریزی کیفیت : فعالیت هایی که اهداف و نیازمندی های کیفیت را تعیین می کند.

تضمین کیفیت: به تمامی فعالیتهای طرحریزی شده و نظام گرا که در چارچوب سیستم کیفیت اجرا گردیده و در صورت لزوم اثبات شده باشد که آنها برای ایجاد اطمینان کافی از اینکه یک مقوله (محصول یا خدمت) نیازمندیهای کیفیت را بر اورده خواهد کرد لازم است  تضمین کیفیت گفته می شود.

اصطلاحات مربوط به بازاریابی:

کانال توزیع: مجموعه ای از موسسات وابسته به یکدیگر که مسئولیت تحویل محصول یا خدمت به دست مصرف کننده یا استفاده کننده صنعتی بر عهده ایشان واگذار شده است و شامل شرکت تولید کننده و ارائه کننده خدمات نیز می باشد.

توزیع: رساندن محصول یا خدمت در زمان , مکان و مقدار مناسب و دلخواه مشتری را توزیع یا بازار رسانی می نامند.

آمیخته بازاریابی: نوع محصول و ویژگی های آن , شیوه های قیمت گذاری و روشهای پرداخت, امکانات و تسهیلات توزیع و روشهای ترغیبی و ترفیعی شرکتها را که می باید در جهت حمایت از راهبرد کلی شرکت هماهنگ شوند آمیخته بازاریابی می نامند.

مفهوم کیفیت

مفهوم کیفیت:

انجام کارها به صورت صحیح و مداوم در کلیه سطوح سازمان کیفیت نامیده می شود به عبارت دیگر چنانچه بین نیازهای مشتریان کارکنان و اهداف مالی توازن بوجود بیاید و کارها به صورت صحیح و مداوم انجام و خواسته های مشتریان نامین گردد, کیفیت مورد نظر حاصل شده است .

جوران کیفیت را درست مناسب مصرف تعریف می نماید.

فیلیپ کرازبی بنیانگذار راهبرد نقص صفر ,کیفیت را تطابق با خواسته تعریف می کند .

کاتلر معتقد است ,کیفیت کالا توانایی و قابلیتهای کالا در انجام وظایف محوله را نشان می دهد و ویژگیهایی نظیر دوام , قابلیت , اعتماد , دقت و سهولت استفاده , تعمیر پذیری آسان و سایر صفات ارزشمند کالا را در بر می گیرد. اندازه گیری برخی از این صفات فعلا امکان پذیر نیست. او بیان می دارد, تولید کننده , پیش از تولید یک محصول باید یک سطح کیفی را برای آن انتخاب نماید و این سطح کیفی باید بتواند از جایگاه محصول در بازار هدف دفاع کند.

دمینگ کیفیت را با عنوان یک سیستم بی نقص توصیف می کند و معتقد است که نیازهای آتی مشتریان احتمالا توسط مشتری اظهار نمی شود بلکه توسط دیگران شناسایی و اعلام می گردد.

کیفیت می تواند به سه شکل: کیفیت طراحی, کیفیت تطابق و کیفیت عملکرد توصیف شود.

ایشی کاوا کیفیت را رضایت مشتری تعریف می نماید.

کیفیت می تواند با فرمول زیر نیز نشان داده شود:

Q= p/E= نتیجه عملکرد  /انتظارات مشتری

Q=1 رضایت مشتری

Q≤1 عدم رضایت

Q>1 مشتری مشعوف

کنترل کیفیت

کنترل کیفیت:

یک اصطلاح کلی است که نسبت به تمامی ابزار فراهم آوردن شواهد عینی مطابقت به کار می رود . کنترل کیفیت بکاربرد مشخصات و بازرسی کالاهای ساخته شده , نیمه ساخته , طراحی محصول , تولید و بازنگری و بهبود کیفیت محصول یا خدمات اشاره دارد.

تضمین کیفیت:

یک راه توافق شده برای اطمینان دادن به مشتری است که محصول یا خدمت ارائه شده همان خواسته مورد انتظار اوست به عبارت دیگر مشتری با مورد غیر منتظره ای روبرو نخواهد شد. در این رابطه مشتری شامل خریدار و یا نفر بعدی در خط تولید یا مدیر ارشد می تواند باشد .

تضمین کیفیت وسیله ای است برای اطمینان دادن نسبت به اینکه کار در جای مقرر به درستی و کامل انجام گرفته است.

تضمین کیفیت را شامل تمام فعالیتهای برنامه ریزی شده و منظم که جزء سیسم کیفیت اجرا بوده و برای اطمینان کافی از اینکه یک مقوله نیازمندی های کیفیت را ارضاء نماید لازم تشخیص داده اند.

به عبارت ساده تر این بدان معناست که یک سازمان دارای سیستمی برای کار باشد که اطمینان از موارد زیر حاصل شود:

  1. کنترل موثر عملیات
  2. حذف عدم انطباق ها در کلیه مراحل

فلسفه اصلی تضمین کیفیت عبارت است از اشاعه یک فرهنگ پیشگیری به طوری که مسائل قبل از گسترش قابل پیش بینی و ردیابی باشند .

این  یک برخورد کاملا متفاوت و جامع با کیفیت می باشد در مقایسه با کنترل کیفیت که در آن کالای ساخته شده مورد بازرسی و عیب یابی قرار گرفته و یا خدمات ارائه شده از دیدگاه سنجش میزان رضایت از آنها بررسی میشوند.

بنابراین تضمین کیفیت یعنی :

یک نظام مدون کیفی

پیشگیری و نه ردیابی

برنامه ریزی و نه مدیریت انعکاسی

جلب اعتماد و اعتقاد

عملیات کارا و موثر

دستیابی به کیفیت صحیح در بار اول و مستمرا بعد از آن

نیازهای اصلی تضمین کیفیت عبارتند از :

  1. تعهد
  2. اهداف معین
  3. داشتن کنترل و روش
  4. نظامنامه
  5. بازنگری موثر

فواعد تضمین:

  1. صرفه جویی در هزینه و زمان
  2. تعداد کمتر اقلام ردی
  3. شکایت کمتر مشتریان
  4. تعمیرات کمتر
  5. استفاده بهینه از منابع

آمیخته بارازیابی:

  1. محصول : به وسیله سیستم های طراحی مناسب , خرید مواد اولیه مناسب و کنترل فرایند تولید موجب ارتقاء محصول می شود
  2. قیمت: به وسیله کارا کردن فرایند تولید , از بین بردن گلوگاه ها , کاهش ضایعات و دوباره کاریها موجب کاهش قیمت تمام شده می شود
  3. ترویج: استفاده از این استاندارد باعث بالا رفتن اعتبار شرکت در بازار های منطقه ای و بین المللی و تبلیغ مناسبی برای شرکت می باشد
  4. توزیع : با کاهش ضایعات و دوباره کاریها و همچنین انطباق توانایهای شرکت با تعهداتش موجب تحویل بموقع و به وسیله استاندارد کردن روشهای انبارش و نگهداری و حمل ونقل موجب افزایش کیفیت توزیع می شود.

گواهینامه ISO9000 :

گواهینامه ISO9000 :

 مجوزی است که بر اساس آن سازمان دارنده گواهینامه می تواند ادعا کند که سیستمهای کیفیت مطابق این استاندارد در درون سازمان اجرا و پیاده سازی شده اند این گواهینامه توسط سازمانهای ممیزی کننده صادر می شود و اعتبار آن به سازمان صادر کننده گواهینامه بستگی دارد

مزایای سیستم های کیفیت بر اساس ISO 9000

به کار گیری استاندارد کیفیت در ایجاد اطمینان در نزد مشتریان در شرایط قرار دادی بسیار سودمند بوده و همچنین باعث ارزش زیادتر برای تولید کنندگان می شود

مزایای ملمموس چنین سیستمهایی شامل :

- طراحی بهتر محصول   - بهبود کیفیت محصول    - کاهش اسقاط , دوباره کاری و شکایت مشتری

- استفاده کارا از انسان , ماشین و مواد که باعث افزایش بهره وری می شود      - از بین بردن گلو گاه های تولید      - بهبود ارتقاء و اطمینان در نزد مشتریان     - بهبود قابلیت اطمینان و اعتبار شرکت در بازارهای بین المللی

استاندارد چیست؟

استاندارد چیست؟

استاندارد نظمی است مبتنی بر نتایج استقرار علوم , فنون و تجارب بشری در رشته ای از فعالیتهای عمومی که به صورت مقررات نظامات و قواعد به منظور ایجاد هماهنگی و وحدت , توسعه و تفاهم , تسهیل ارتباطات  , صرفه جویی کلی در اقتصاد ملی به کار می رود.

امور اقتصادی و فنی به منظور پیشرفت زندگی مادی و ترقی جامعه بشری نیز به استاندارد نیاز دارد لذا موسساتی در جهان در راه تهیه و ترویج این قبیل استاندارد ها به صورت عملی می کوشند که آنها را موسسات استاندارد می نامند. استاندارد هایی که در سطح ملی تولید می شود را به نام استاندارد ملی می خوانند و علاوه بر این سازمانهایی در سظخ بین المللی هستند که با همکاری کارشناسان تمام کشو رها استاندارد تهیه می کنند که اکثر موسسات استاندارد کشور ها از جمله ایران عضو آنها هستند .به طور خلاصه استاندارد را می توان اینگونه تعریف کرد: استاندارد یعنی پیدا کردن مشخصه هایی برای همگن کردن تولید.

انواع استاندارد:

  1. ملی
  2. منطقه ای
  3. بین المللی
  4. کارخانه ای

ISO سازمان جهانی استاندارد:

مجموعه استاندارد های بین المللی ISO9000 برای مدیریت تضمین کیفیت در بیش از 100 کشور جهان مورد استفاده قرار گرفته است و هزاران  سازمان تولیدی و خدماتی در بخشهای دولتی و خصوصی موفق به اخذ این استاندارد شده اند

ISO9000   تنها یکسری استاندارد از بین هزاران استاندارد بین المللی است که سازمان بین المللی ISO  از زمان شروع فعالیتهایش در سال 1946 میلادی تهیه و منتشر کرده است و معروفیت زیادی برای این سازمان کسب نموده است

کلمه ISO  مخفف نام سازمان بین المللی استاندار می باشد

ISO   یک سازمان غیر دولتی  است , اعضای این سازمان که در حال حاضر از 117  کشور انتخاب شده اند, نمایندگان دولتها نیستند بلکه از سازمانهای استاندارد و بنا به مقررات سازمان  ISO  انتخاب شده اند. استفاده از این استاندارد ها اختیاری است و ISO   هیچ قدرتی برای اجرا وپیاده سازی این استاندارد ها ندارد.

به کارگیری فناوری اطلاعات

به کارگیری فناوری اطلاعات

          شواهد نشان می دهد که به کارگیری فناوری اطلاعات در میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در حال گسترش است. مطالعه ای که از سوی مک مولن(1996) در کشور کانادا انجام شد، مؤید این رشد است. مطالعه در سه مقطع زمانی 85-1980، 91-1986 و 1994 انجام شد. نتایج نشان داد که در مقطع اول 16 درصد، در مقطع دوم 37 درصد و در مقطع سوم 43 درصد از کارکنان در کارشان تحت تأثیر فناوری اطلاعات قرار گرفته اند (Mc Mullen, 1996, 69). این رشد منطقاً در میان کشورهای دیگر صنعتی بیشتر است. مطالعه دیگری در سال 1996 نشان داد که 48 درصد از کارکنان در انجام وظایف شغلی شان از رایانه استفاده می کنند. این رقم نسبت به سال 1989 که 35 درصد بود، رشد قابل ملاحظه ای را نشان می دهد (صرافی زاده، 1383، 18). لانک (1994) دریافت که 71 درصد از سرپرستان یا دارای رایانه می باشند ویا از رایانه و ترمینال در انجام کار خود استفاده می کنند. رشد به کارگیری رایانه های خانگی نیز بسیار قابل توجه بوده است. در سال 1991، 1994 و 1996 به ترتیب 19 درصد، 25 درصد و 29 درصد از خانوارهای کانادایی دارای رایانه بوده اند. بنابراین فناوری اطلاعات می تواند از سوی افراد، گروه های کاری، سازمان ها ویا سازمان های به صورت اشتراکی به کار گرفته شود (صرافی زاده، 1383، 19).

مدیران ارشد باید ارزش اطلاعات را در تحقق اهداف سازمان و موفقیت خود در نظر داشته باشند. مطالعه انجام شده از سوی مؤسسه مشاوره شیکاگو به بررسی میان آگاهی مدیران ارشد از اهمیت فناوری اطلاعات در هزاره جدید پرداخت. نتایج این مطالعلات نشان داد که:

-         فناوری اطلاعات و مدیریت اطلاعات از اولویت های اصلی مدیران ارشد است.

-         نود درصد از پاسخ دهندگانف فناوری اطلاعات را عاملی ضروری در توفیق آتی کسب و کار خود دانسته اند.

-         یک سوم از پاسخ دهندگان بر بهره برداری از فناوری اطلاعات به عنوان عامل حیاتی موفقیت(Critical Success Factor(CSF)) خود تأکید داشته اند.

-         بیست و شش درصد توفیق کنونی خود را در بهره گیری مؤثر از فناوری اطلاعات و پیشگامی در ان و سی و سه درصد نیز توفیق آتی خود را در بهره گیری از فناوری اطلاعات و کاربردهای نوین آن دانسته اند.
- پنجاه و هشت درصد از پاسخ دهندگان کاهش برتری رقابتی را به عنوان عواقب عدم همگامی با فناوری اطلاعات و سیزده درصد نیز ورشکستگی در کسب و کار را از عواقب محتمل آن می دانند (
Lucas, 2000, 6).

افراد با وظایفی که به عهده دارند نقش حیاتی در سازمان ها ایفا می کنند اگرچه در ساختارهای فناوری اطلاعات محور می توان تا حدودی نقش افراد را تعدیل کرد ولی ضرورت وجودی آن ها در ساختارهای فوق نیز کاملاً محسوس است (صرافی زاده، 1383، 142).

تعاریف فناوری اطلاعات

تعاریف فناوری اطلاعات

  • واژه فناوری اطلاعات اولین بار توسط لویت و وایزلر(Leavitt & Whistler) در سال 1958 به منظور بیان نقش رایانه در پشتیبانی از تصمیم گیری ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شد. از فناوری اطلاعات برداشت های مختلفی وجود دارد و همین برداشت ها موجب گردیده تا تصاویر متفاوتی از آن در مجامع مختلف ارائه شود (صرافی زاده، 1383، 16).
  • در مفهوم رایج، فناوری به مجموعه ای از سخت افزار و نرم افزار دلالت دارد (Scarborough & Corbett, 1992, 3). بسیاری از محققان آن را نه تنها سخت افزاری که در انجام کارها مورد استفاده قرار دمی گیرد، بلکه مهارت و دانش کارکنان و حتی ویژگی های اشیایی که کار بر روی آن انجام می شود، می دانند (Scott, 1992, 272).
  • فناوری اطلاعات را مانند دیگر فناوری ها می توان به روابط میان سخت افزار، نرم افزار، شبکه و توانایی ها و اقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود، تعریف کرد. فناوری اطلاعات نه تنها به انجام پردازه های دقیق و صحیح به رشد اتوماسیون کمک می کند بلکه از طریق ارائه اطلاعات در زمینه های مختلف فعالیت سازمان ثروت جدیدی را برای سازمان به همراه می آورد. این امر وجه تمایز فناوری اطلاعات با سایر فناوری های مورد بهره برداری در سازمان است. فناوری اطلاعات نه تنها به توانایی های پردازش داده ها توسط رایانه بلکه به مهارت های انسانی و مدیریتی در بهره برداری از آن ها دلالت دارد. بنابراین فناوری اطلاعات نه تنها شامل رایانه و دیگر تجهیزات بلکه توانایی ها و اقدامات در نحوه انجام کار می شود (صرافی زاده، 1383، 16).
  • فناوری اطلاعات به اشکال مختلف فناوری اطلاق می شود که به پردازش، نگهداری و ارسال اطلاعات به شکل الکترونیکی می پردازد. تجهیزات فیزیکی برای این امر شامل رایانه، تجهیزات ارتباطی شبکه ای، تجهیزات انتقال داده ها، مانند فکس ویا حتی موبایل است (Lucas, 1996, 61).
  • به طور کلی فناوری اطلاعات را می توان مجموعه فنون و ابزارهایی دانست که در جهت بهینه سازی و پشتیبانی فعالیت های سازمان بر محور اطلاعات و دانش به کار گرفته می شوند. این امر شامل مطالعه، طراحی، توسعه، اجرا و نگهداری و مدیریت نظام های اطلاعاتی رایانه ای است که سازمان در جمع آوری، ثبت، پردازش، ذخیره، بازیابی، انتقال و توزیع اطلاعات یاری می کند. فناوری اطلاعات رشته ای است که از صنایع الکترونیکی برای دستیابی به اطلاعات استفاده می کند و اثر سیستم رایانه ای را بر افراد، سازمان ها و جامعه بررسی می کند. فناوری اطلاعات به ما می آموزد که چگونه به تغییر سازمان پرداخته، کسب و کار جدیدی را آغاز کنیم ویا اصولاً چگونه در ارتباط با محیط و سایر سازمان ها، کسب و کار مؤثرتری را یرقرار کنیم (صرافی زاده، 1383، 18).

عاملهای هوشمند

عاملهای هوشمند
در تجارت الکترونیک

تجارت الکترونیک از جمله فرایندهای جامعه اطلاعاتی دنیای امروز است که در سالهای اخیر با حضور اینترنت بسیار توسعه یافته است. تجارت الکترونیک، شامل به اشتراک گذاشتن اطلاعات کسب­وکار، برقراری ارتباطات تجاری و هدایت معاملات تجاری به‌وسیله شبکه­های ارتباطی است. تجارت الکترونیک شامل طیف گسترده­ای از فعالیتها و تخصصها از جمله امنیت در معاملات، اعتماد و اعتبار در معاملات، قانون­گذاری، مکانیزم پرداخت، چگونگی تبلیغات، کاتالوگ­های الکترونیک، حضور واسطه­ها، عملکرد فروشگاههای چندرسانه­ای و ... است.
تجارت الکترونیک عبارت است از تعامل سیستم­های ارتباطی، سیستم‌های مدیریت داده­ها و امنیت که به‌واسطه آنها امکان مبادله اطلاعات تجاری در رابطه با فروش محصولات و یا خدمات میسر می­شود. البته در این تعاملات، حمایت و حفظ اسرار مصرف‌کنندگان و همچنین محافظت از داده‌ها و اطلاعات شخصى در تجارت الکترونیک، ایجاد قوانین روشن تجارى به‌منظور ایجاد یک بازار الکترونیک معتبر و در نهایت تدوین قوانین بسیار با اهمیت است.
در تجارت الکترونیک سه بعد اصلی تجارت، که شامل محصول یا خدمات مورد مبادله، فرآیند فروش، تحویل و خدمات پس از فروش است، می‏توانند از حالت فیزیکی و کاملا ملموس تا حالت الکترونیک و نرم­افزاری و یا اصطلاحاً مجازی‌ تغییر کنند. ترکیبات گوناگون از حالتهای فیزیکی و الکترونیک ابعاد تجارت، تعیین­کننده سطوح تجارت الکترونیک بوده و در صورتی‌که هر سه بعد حالت الکترونیک داشته باشند، بالاترین سطح در تجارت الکترونیک شکل می­گیرد. این در حالی است که در تجارت سنتی هر سه عامل، فیزیکی و کاملا قابل لمس هستند و در نتیجه تجارت الکترونیک می‏تواند در تمام یا بخشی از مراحل چرخه تجاری به‌کار گرفته شود. چرخه تجاری از جستجوی کالاها و خدمات متناسب با نیازها، جستجوی عرضه­کننده و انجام مذاکره، سفارش، حمل و پرداخت بها، فعالیتها و خدمات پس از فروش مثل گارانتی تشکیل شده است.
از جمله دستاوردهای تجارت الکترونیک؛ حضور عرضه­کنندگان در یک بازار جهانی قابل رویت برای کلیه خریداران است که مزایای فراوانی دارد، ولی از سوی دیگر امکان مقایسه با سایر رقبا را نیز برای تقاضاکننده به‌وجود می‌آورد و عرضه­کننده را از انحصار خارج می­کند. دستاورد دیگر، انجام مذاکرات هوشمند در محیط اینترنت است که به‌وسیله آن عرضه­کنندگان می­توانند قیمتهای متفاوتی برای شرایط گوناگون ارائه دهند و محصولاتی که دارای سود کمتر یا بدون سود بوده­اند، با این نوع مذاکره ممکن است با قیمت مناسب معامله شوند و بفروش برسند. با این مقدمه به نظر می­رسد که شرکتها و عرضه­کنندگان در صورت داشتن شرایط لازم برای بهره­گیری از دستاوردهای تجارت الکترونیک مزایای زیادی کسب خواهند کرد. از جمله این مزایا می­توان موارد زیر را نام برد:
* دستیابی به یک بازار فروش 24 ساعته در سطح جهان
* فروش سریع‌تر به‌علت وجود امکانات مکانیزه فروش و انجام معامله
* هزینه کمتر فروش به‌علت اتوماسیون فرایند آن در اینترنت
* هزینه پرسنل فروش کمتر به‌علت اتوماسیون فرایند آن در اینترنت
* امکان تماس مستقیم و بدون واسطه با مشتریان
* امکان جلب بیشتر رضایت مشتریان
* حجم فروش و سودآوری بیشتر (افزایش فروش تا سال 2002 ، 10 تا 20 درصد و کاهش هزینه­ها تا 45 درصد (احمدی، 1381 )

به‌دلیل وابستگی زیاد تجارت الکترونیک به تعامل مستقیم با مشتری، مسئله برقراری خدمات مناسب برای مشتری یکی از مهم­ترین مسائلی است که شرکتها و عرضه­کنندگان باید در نظر گیرند که از جمله این مسائل می­توان فعالیت­های مرتبط با توصیه محصولات و تبلیغات برخط را نام برد. تجارت الکترونیک علاوه بر سودمندی برای فروشندگان برای مشتریان نیز سودمند است. مشتری می­تواند با صرف کوشش کمتر برای پیداکردن محصول و خدمت، با پایین­ترین قیمت و اجناس به روز و جدید، سود بیشتری از تجارت الکترونیک ببرد. فایده دیگر این است که مغازه­های روی اینترنت 24 ساعته باز هستند و 7 روز هفته به مشتریان خدمات تجاری ارائه می­دهند.
شناسایی نیازهای مشتریان، شناسایی نیازهای بازار و بهره­گیری از بازاریابی و بازارسنجی علمی، از مواردی هستند که برای موفقیت در تجارت الکترونیک و بهره­گیری از سودمندیهای آن، ضروری بوده و نقش بسزایی در کسب منافع بیشتر توسط مشتریان و جلب رضایت بیشتر آنان داراست. به جهت تحقق شناسایی نیازهای مشتریان و بازار و در نتیجه پیش­بینی تکنولوژی و برنامه­ریزی­های مورد نیاز، بایستی ساختار و جنبه­های تجارت الکترونیک و ارائه­دهندگان خدمات و ملزومات آن، به طور گسترده‌ای شناسایی شوند. برنامه­ریزی صحیح این فعالیتها همه در ایجاد سود بیشتر برای بازرگانان موثرند. همچنین به‌کارگیری عاملهای هوشمند نرم­افزاری در تجارت الکترونیک، می­تواند پاسخگوی بسیاری از این نیازها بوده و علاوه بر خودکارساختن فرایندهای مختلف، تحلیل و بررسی داده­های مشتریان و در نتیجه فرایند فروش یک­به­یک کالا را محقق کند.

خودتان فونت طراحی کنید

: خودتان فونت طراحی کنید

شما می توانید در محیط ویندوز XP بدون هیچ نرم افزاری، فونت های زیبایی را برای خود طراحی کنید. این برنامه که مانند بسیاری از برنامه های ویندوز در آن مخفی شده است را می توان منوی RUN اجرا کرد.

از منوی START گزینه RUN را برگزینید و سپس با تایپ این کلمهEUDCEDIT ، برنامه را اجرا کنید.

در پنجره ابتدایی،‌ دکمه OK را بزنید. حال در محیط EDIT به طراحی و ویرایش کاراکتر موردنظرتان بپردازید.

بعد از آنکه کار طراحی کاراکتر جدید به اتمام رسید، با انتخاب گزینه SAVE CHARACTER از منویEDIT، آنرا ذخیره کنید.

خوب این برنامه تنها فونت های شما را طراحی می کند اما جهت استفاده از این فونت ها، شما باید از منوی START ، گزینه ALL PROGRAMS و سپس ACCESSORIES و SYSTEM TOOLS و در آخر CHARACTER MAP را کلیک کنید.

پس از انتخاب گزینه ALL FONT (PRIVATE CHARACTERS) از لیست فونت ها، همه کاراکتر هایی را که قبلا طراحی کرده اید، در جدول وسط صفحه نمایان می شود. حال روی کاراکتر های مورد نظرتان دو بار کلیک کرده و پس از انتقال آنها به قسمتCHARACTER TO COPY ،‌ دکمه COPY را کلیک کرده و سپس آنها را در محیط مورد نظرتان مانندWORD ،PASTE کنید.

منبع: ERMIA.NET

گامهای مدیریت دانش

 

گامهای مدیریت دانش

اهدافی که استراتژی سازمانی از رهگذر مدیریت دانش دنبال می کند با اجرای چهار گام اساسی به‌دست می آید که در حقیقت گامهای فرایند مدیریت دانش را تشکیل می‌دهند:

1ـ ایجاد و یا گرد آوری دانش

2ـ ساختار دهی و ارزش بخشی به دانش جمع آوری شده

3ـ انتقال و تبادل دانش

4ـ ایجاد ساز و کارهای مناسب جهت بهره‌گیری و استفاده مجدد از این دانش چه در بعد فرد و چه در قالب گروههای درون سازمانی.

دستیابی به چنین اهدافی تنها از طریق بهره گیری از ابزارهای مدیریت دانش امکان پذیر است. فناوری که دانش را گسترش می‌دهد و امکان زایش و رشد دانش را فراهم می‌کند و کد گذاری و انتقال این داراییها را امکانپذیر می‌کند، از جمله ابزارهای مدیریت دانش است. این امر باعث ارتقای فراگردهای مرتبط با دانش در سازمان می شود. البته در این راه شایسته است به نظر راگلس (1997) که اعتقاد دارد تمامی ابزارهای مدیریت دانش کامپیوتری شده نیستند، توجه کرد. وی ابزارهای مدیریت دانش را به سه دسته تقسیم کرده است و میان آنها تمایز قائل می‏شود:

1ـ برخی ابزارها مخصوص تولید و تنظیم دانش است. این ابزارها یکی از عوامل کلیدی کارایی و خودکفایی بلند مدت سازمان بوده و باعث رقابت پذیری آن می شوند. این دسته شامل خلق یک ایده جدید، طراحی مدلهایی نو، ترکیب و تلفیق رشته های علمی گوناگون و در نهایت توسعه فراگردهای جدید در سازمان است.

2ـ کاربرد این دسته از ابزارها در نظام بخشی و کدگذاری دانش است. در واقع چون داراییهای غیر ملموس (مانند دانش، اطلاعات و ...) برخلاف داراییهای ملموس ـ در صورت عدم استفاده هیچ ارزش ذاتی ندارند، بایستی قابل دسترس برای افراد درون و بیرون سازمان باشد. این دسته از ابزارها اجازه می دهد تا دانش به قابلیت دسترسی همگانی و انتقال میان افراد و سازمانها دست یابد.

3ـ دسته سوم ابزارهایی هستند که جهت تسهیم دانش هستند. این ابزارها با سه مانع مهم روبرویند که عبارتند از:

الف) ‌اختلاف و فاصله زمانی، چه از بعد تاریخی (که بر می گردد به حافظه سازمانی) و چه در زمان حال (چون در زمان حال نیز مشکلاتی در هماهنگی بین برنامه های زمانی افراد جهت یافتن زمانی مشترک مناسب میان آنها برای مبادله مطلوب دانش وجود دارد).

ب) بعد و فاصله مکانی

ج) محدودیتهای اجتماعی. تفاوتهای سلسله مراتبی میان افراد، متفاوت بودن تخصص و حیطه عمل افراد و نیز اختلافات فرهنگی باعث محدود شدن فهم مشترک میان افراد می شود.

البته برخی سازمانها مانند موسسه آموزشی روت (Root) ابزارهایی مانند فرایند نقشه آموزشی را ایجاد کرده و در شرکتهای بوئینگ، پپسی کولا، بیمه آستیت جهت تسهیل ترجمان اجتماعی دانش استقرار داده است. این ابزارها، برنامه های سطح سازمان را به ایده هایی واضح و روشن برای کارکنان و یا حتی به اهداف و فعالیتهای ریزتری که باعث موفقیت سازمانی می شود تبدل می‌کنند و همچنین باب تبادل نظرات راجع به این نقشه های یادگیری در خلال ماههای استقرار آن را می‌گشاید.